واکنش مثبت(روش پاسخ به سوالات اعتقادی نوجوانان)

بسم الله الرحمن الرحیم
هر پدر و مادری نسبت به این موضوع آگاه است که در مراحل مختلف رشد فرزندانشان باید آمادگی لازم برای واکنش مثبت و پاسخگویی به نیازهای متنوع آنها را داشته باشند. یکی از این نیازها نیازهای فکری و عقیدتی میباشد.
در این باره بارها شده با پدرمادرهایی مواجه شده ام که نسبت به پاسخگویی به سوالات اعتقادی فرزندانشان احساس ناتوانی کرده اند. البته ناتوانی در ارائه ی یک جواب قانع کننده به سوالات آنها.
این والدین تنها کمکی که از من انتظار دارند این هست که یا من با فرزند پُرسؤالشان صحبت کنم و یا تعدادی جواب قانع کننده در اختیارشان قرار دهم تا بتونند در مواقع لازم از آنها استفاده کنند.
با گفتگو با این والدین عزیز به نتایج زیر دست پیدا کردم:
-
زمانه بد شده؛
-
الان مثل قبل نیست؛
-
بچه ها آگاه شدند و همه چیز رو قبول نمیکنند؛
-
الان سؤالایی میپرسند که ما تو بزرگسالی برامون پیش میومد؛
-
اون چیزایی که مابلدیم و یادگرفتیم به درد الان نمیخوره؛
-
باید اطلاعات زیادی داشت؛
-
و…
اما وقتی به نوع سوالات بچه ها نگاه میکنیم میبینیم معمولا سوالاتی است که همیشه بوده و سابقه ی تاریخی دارد هرچند تعدادی اضافه شده. جوابها هم معمولا همان جوابهای متداول و قبلی هست هرچند قدری به روز رسانی شده باشه.
پس علت این حسّ ناتوانی درچیست؟
آیا این والدین عزیز حتی با گرفتن بسته ی جوابهای قانع کننده از من به توانایی لازم رسیده و از این بحران خارج میشوند؟ حتی تصور کنیم با هربار مواجه با سوال فرزندانشان بامن تماس بگیرند و جواب قانع کننده را دریافت کنند آیا به منظورشان میرسند؟
لزوما اینگونه نیست.
چرا؟
در این مقاله قصد دارم تجربیات و نتیجه ی مطالعاتم در مورد چگونگی پاسخ به سوالات اعتقادی فرزندان را دراختیار علاقه مندان قرار دهم.
آنچه برای این مهم لازم هست هر پدر و مادری از قبل کسب نماید در دو محور قابل آموزش میباشد:
محور اول: آشنایی با سوالات و نوع جوابها در هر مقطع سنی فرزند
محور دوم: مهارت متقاعد سازی.
در رابطه بامحور اول آنچه لازم به بیان هست را به مقالات بعدی واگذار میکنم
اما در مورد محور دوم که بسیار مهم و اثر بخش هست لازم است بگویم اگر بهترین، به روز ترین و قانع کننده ترین جوابها را دراختیار داشته باشیم ولی با روشهای متقاعد سازی آشنا نباشیم مثل این میماند که فرزندمان را در بین دریای سوالاتش در حال دست و پازدن ببینیم و ما هم در کنار ساحل امن اعتقادات و تفکراتمان بهترین و مطمئن ترین قایق نجات را در اختیار داشته باشیم اما بدون« پارو » برای رسیدن به فرزندمان و رساندنش به آن ساحل امن.
منظور از پاروی این قایق نجات، روشهای هفتگانه ی متقاعد سازی میباشد که با بودن تمامیشان سرعت رسیدن و رساندن بالاتر میرود و نبود هرکدام، کاسته شدن این سرعت را به دنبال دارد.
پاروهای هفتگانه ی متقاعد سازی:
1- رفاقتتان را تقویت کنید:
-
یکی از محرک های بسیار قوی و نیرومند در متقاعد سازی برقرار ی ارتباط دوستانه میباشد.شما به این وسیله میتوانید احساسات مثبت عمیقی را نسبت به خودتان در درون فرزند خود ایجاد نمایید. احساساتی مانند: علاقه،محبت،وابستگی،انصاف،سازگاری و … زمینه برای دلنشین شدن پاسخهای اعتقادی و قبول کردن آنها در مواقع خاص را فراهم میکند.
ο باعلاقه مندیهایش شریک شوید
ο از علاقه مندیهایش سوال کنید
ο گاهی مواقع شبیه او شوید مثلا بازیهای اورا انجام دهید.
ο بیشتر شنونده باشید تا گوینده.
2- اقتدارتان را نشان دهید:
-
اقتدار یعنی آنچه که باعث میشود فرزندتان نسبت به شما اعتماد کنند. بسیاری از مواقع خود شما حرفی را بخاطر گوینده اش قبول کرده اید بدون اینکه نسبت به درست یا غلط بودنش فکر و تحقیق کرده باشید. علت این اعتماد، درک و تفسیری است که از آن شخص داشته اید.به تخصصش اعتماد کرده اید و حرفش را باور نموده اید. چرا همه ی ما بعد از مراجعه به پزشک به داروخانه رفته داروهای پیشنهادی اورا خریداری و مصرف میکنیم؟ چون به تخصص او ایمان داریم. شما هم کافی است اقتدارتان را نشان دهید.گاهگاهی از تجربیاتتان حرف بزنید. داستان موفقیتهایتان را برای فرزندانتان بیان کنید. مثلا از تخصصتان،تعریفهای دیگران از شما، کتابهایی که مطالعه کرده اید،تحقیقهایی که انجام داده اید،درجات علمی که بدست آورده اید، دیدارهایی که با افراد مقتدر داشته اید و هرآنچه باعث بالارفتن اعتماد فرزندتان به شما میشود را در قالب داستان،خاطره دیدن فیلمهای خانوادگی و عکسهای مربوط به تخصصتان مثل عکسهای دوران دانشگاه یا محل کار یا دریافت جایزه و تقدیر نامه و …ارائه دهید و اگر لازم است تخصصتان را بالاببرید. من خودم برخی مواقع به بهانه ی مسافرت و خوشگذرانی پسر نوجوانم را به دوره های آموزشی که برای تدریس دعوت میشوم همراه خودم میبرم تا در کنار تفریحاتش با فضای کاری من، تواضع و قانع شدن شاگردانم هنگام پاسخ به سوالاتشان احترامی که دیگران برای من بخاطر تخصصم قایل هستند و … آشنا شده و نسبت به من اعتمادش بالاتر رود.
3- با فرزندتان همسان شوید:
میدانم کار بسیار سختی است اما یکی از پاروهای هفتگانه ی متقاعد سازی بوده و میتوانید استفاده نکنید. همسانی یعنی چه؟ همه ی ما بنده ی همسانی با دیگران هستیم. بسیاری از رفتارها و باورهای ما ریشه ی اعتقادی ندارد فقط متکی به رفتار دیگرانی است که خواسته ایم با آنها همراه یه به تعبیری همسان شویم. انتخاب تیم موردعلاقه مان، نوع پوششمان، گرایشات سیاسیمان و حتی ممکن است گرایشات مذهبیمان و … را وقتی بررسی کنیم میبینیم ریشه در این دارد که ما با مواجهه با گروهها و یا فرد مورد علاقه مان بخاطر همسانی با او این سبک را انتخب کرده ایم. فرزندان ما هم اینگونه اند.
-
در بسیاری از تصمیمات بیشتر تکیه بر احساساتشان دارند تا منطق و استدلال. پس سعی کنید او شمارا همسان خود احساس کند. چگونه؟ بگونه ای به او نزدیک شوید که گویا در ادراکها، احساسات ، ارزشها همرنگ او شده اید. مدام راجع به این موضوعات صحبت کنید خودتان را همنظر جلوه دهید تا او باشما احساس راحتی پیداکرده و شمارا بعنوان همسان خود قبول کند. نگران نباشید آسمان به زمین نمیرسد مدتی با او همراه شوید وارد دنیای او شده و ببینید کجاست و چکار میکند وقتی موفق شدید میتوانید با استفاده از همین فرصت اگر لازم میدانید اورا کم کم از آن دنیا خارج کنید.
4- فرزندتان را تا میتوانید بدهکار کنید:
-
نه اشتباه نکنید منظورم بدهکار از نظر عاطفی است. تا میتوانید حساب بانک عاطفی او نسبت به خودتان را خالی نگه دارید. چگونه؟ باهدیه دادن فقط مراقب باشید برایش عادی نشود و این را حق مسلم خود تلقی ننماید. انسانها بنده ی کسی هستند که به او هدیه داده پس از این فرصت استفاده کنید.
5- تفاوت مثبت مدل زندگیتان را نشان دهید:
-
در بسیاری از موارد دیده ام علت اینکه نوجوانی به استدلالهای والدین خود توجه نمیکند و یا به تعبیری قبولشان ندارد این است که زندگی خودرا با دیگران مقایسه میکند.بطور مثال وقتی زندگی به ظاهر مرفّه و لذتبخش دوست یا همکلاسی خود که دارای خانواده ای غیرمذهبی است را میبیند و تحت تاثیر قرار میگیرد این مقایسه مانند یک مانع سخت نمیگذارد استدلالات اعتقادی والدین در درونش اثرگذار باشد. پس لازم است در چنین مواقعی قبل از بیان هرنوع استدلال دینی و مذهبی و اعتقادی روی این مقایسه متمرکز شویم و نقاط مثبت و منفی هر دو مدل زندگی و برتری و ارزشمندی زندگی خودمان را عمیقا برای فرزندمان تشریح نماییم.
6- بعد معنوی و مذهبی زندگیتان را مانند جواهرات نشان دهید:
اشتباه برخی از خانواده های مذهبی این است که مسائل و برنامه های مذهبی در دسترس همیشگی است. زندگی پراز برنامه ها و صحبتهای مذهبی باعث میشود این موارد مانند دانه های جواهر مدام زیر دست و پا باشد. درصورتی که باید فرزندان این موارد را همچون جواهراتی در گنجینه ببینند که در مواقع خاص از آنها رونمایی میشود. امیدوارم اشتباه برداشت نکرده باشید منظورم این نیست که اعمال معنوی را فقط درمواقع خاص انجام دهید نه بلکه منظورم حفظ ارزشمندی این برنامه هاست.
7- برای آرزوهای فرزندانتان سرمایه گذاری کنید:
-
بررسیها نشان میدهد امید محرک درونی اساسی و مهمی است. فرزندانمان علی رقم استدلالات و منطقها از پیشنهادی استقبال میکنند که در جهت آرزوها و رویاهایشان باشد.پس به سادگی توسط افرادی متقاعد میشوند که امید و آرزوهایشان را درک کرده باشند و برایشان ابزرا و شرایط رسیدن به ان را فراهم کرده باشند. و چه بهتر که این افراد شما والدین عزیز باشید.
امیدوارم با رعایت این اصول هفتگانه و در اختیار داشتن پاروهای قایق نجاتبخش به خوبی نجاتبخش فرزندانتان از بین دریای پرازسوالات و شبهات این دوران بوده و بهترین فردا را برای خودو فرزندانتان بسازید.
مطالب زیر را حتما مطالعه کنید
3 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
امکان ارسال نظر وجود ندارد.
ممنونم بسیار مقاله ی جامع ومانع بود .
امیدوارم ادامه دارشود
آقای مظلومی فوق العاده بود
عالی بود.