بلاگ

چهار راه علم برای درک حضور   خالق متعال

به نام خدا

شاید برخی هنوز فکر میکنند مقوله ی الوهیت و خداباوری موروثی و براساس احساس نیاز اجداد ما در یک مقطع تاریخی است 

این باور از زمانی که علم بصورت جدی وارد عرصه ی تصمیم گیریها شد بیشتر مورد توجه قرار گرفت

صرف نظر از نیتهای مذبوحانه ایکه در تقابل با دین و معنویت قرار گرفت از یک جایی ببعد موضوع تضاد علم و دین اندیشمندان زیادی را از هر مسلک در مقام دفاع قرار داد برخی در مقام مدافعان معنویت و برخی درمقام مدافعان ضد دینی. اما در این مقاله بصورت مختصر به چهار دیدگاه علمی-تجربی که عبارتند از

1-ریاضی و فیزیک، 2-تصورات انسان ها 3-سیر تکاملی موجودات 4-گرایشات عبادی انسانها

نسبت به درک حضور خداوند متعال میپردازیم.

قوانین ریاضی

در سال ۱۹۶۰، پرینستون فیزیکدان، و برنده جایزه نوبل، توجه همه را به یک سوال اساسی جلب کرد؛ برای او جالب بود  که چرا دنیای طبیعی تا آنجا که ما می دانیم، همیشه قوانین ریاضی را دنبال می کند؟

این در صورت بود که محققینی مانند فیلیپ دیویس و روبن هرش  ادعا می کردند که ریاضی و واقعیت های فیزیکی کاملا جدا از هم هستند. این وظیفه  ریاضی دانان بود که واقعیت های دو دنیای قوانین ریاضی و مفاهیم  آن را از هم جدا کنند. بدین ترتیب، فیزیک دانان، ریاضی را بر اساس قوانین پیشگویی استفاده می کردند و روش علمی را تایید می کردند.

اما ریاضی مدرن قبل از اینکه هر گونه آزمایش (نگرش) طبیعی انجام شود، و خیلی از قوانین ریاضی امروزه، هیچ گونه معادل فیزیکی ندارند.

به عنوان مثال تئوری کلی نسبیت انیشتین بر اساس تئوری ریاضی است که ۵۰ سال قبل از وی توسط  برنارد ریمن بوجود آمده بود. او آن زمان هیچ‌ گونه کاربرد عملی برای کشفیات خودش نداشت.

اسحاق نیوتن به عنوان یکی از مهمترین ریاضی دانان و فیزیک دانان زمان خودش شناخته شده است. فیزیک دان های دیگر از کمک های او برای فرمول یا روش ریاضی که توضیحی در مورد منظومه شمسی بود، استفاده می کردند. او در لا به لای کشفیات جبر خود،  قانون ریاضی نیروی جاذبه را یافت.

در آن زمان البته، خیلی از مردم ادعا های نیوتن را رد می کردند زیرا از نظر آنها، این قوانین عجیب و دور از واقعیت به نظر می رسیدند. چگونه ممکن بود که دو شی دور از هم در منظومه شمسی به طرف یکدیگر کشیده شوند؟ آن هم بر اساس یک قانون دقیق ریاضی؟ نیوتن در تمام عمر خود تلاش کرد که جوابی برای این سوال بیابد، اما در نهایت فقط می توانست بگوید که این خواست خداست و جز او کسی نمی تواند دلیل قانع کننده بیاورد.

ویگنر بر این باور بود که: ‘ این مفید بودن ریاضیات در دنیای طبیعی به گونه ای است که جواب منطقی برایش نمی توان پیدا کرد، و انگار فقط‌ با وجود خدا هستش که می توانیم به همه این ابهامات لباس فهم بپوشانیم.

تصورات انسان:

در سال ۲۰۰۴، فیزیک دان بریتانیایی رجر پنرز، یک تصویر پیشنهادی برای جهان ترسیم کرد که در آن سه جهان مستقل از هم وجود داشتند که شامل. ریاضیات، دنیای مادی و میر خود آگاه انسان بودند. برای پنرز ارتباط و تبادل اطلاعات این سه دنیا بسیار عجیب و غیر قابل درک بود.

چگونه ممکن است اتم ها و مولکول ها که به طور فیزیکی حضور دارند یک چیزی خلق کنند که در یک قلمرو دیگر هیچ‌ حضور فیزیکی ندارد؟

این معمایی است که پشت علم قرار دارد.

چگونگی عمل ضمیر خود آگاه انسان هم بسیار شبیه معجزه است. درست مثل قوانین ریاضی، ضمیر خود آگاه هیچ حضور فیزیکی در این دنیا ندارد. افکار و تصاویری که در ذهن ما می آیند، قابل اندازه گیری نیستند.اما با این وجود ما همواره شاهد این هستیم که افکار ما (که مجسم نیستند) دایما رفتار بدن فیزیکی ما را هدایت می کنند. همانطور که این را نمی توانیم به صورت علمی توضیح‌ بدهیم، ساخت و کار ریاضیات ( که آن هم مجسم نیست) را برای به کار گرفتن در دنیای فیزیکی خود نمی توانیم توضیح بدهیم.

دانیل دنت  که یکی از آتئیست ( خدا ناباور) های سرشناس است،  در سال ۱۹۹۱ به این نتیجه رسید که مادی گرایی علمی خود را نمی تواند با دنیای ضمیر خود آگاه (غیر فیزیکی) انسان وفق دهد و به همین دلیل تصمیم گرفت به طور کلی ضمیر خود آگاه را انکار کند. بعد از او،  آتئیست های دیگری هم مانند توماس نگل افزودند که چون علم توانایی اثبات ضمیر خود آگاه انسان را ندارد، ما باید به کل مادی گرایی علمی را کنار گذاشته و از چیز دیگری برای فهمیدن بهتر موجودیت انسان بیابیم.

هرچند نگل، به عنوان یک آتئیست، خدا را به عنوان راه حل فهم و درک انسان معرفی نمی کند، اما با کمی انصاف و قدری دقت میابیم این ویژگی های خارق العاده انسانی احتمال وجود خدا را بیشتر می کند.

سیر تکاملی و ایمان؛

نظریه داروین یک موضوع مشاجره بر انگیز در آمریکا بوده و هست. بر اساس آمار ها ۹۸٪ از دانشمندان معتقدند که انسان ها در طول زمان سیر تکاملی خود را پیموده اند، و تعداد ناچیزی از آنها کاملا سیر تکامل را از طریق انتخاب طبیعی باور دارند.

برخی از دانشمندان هیچ‌ تضادی میان باور داشتن نظریه داروین و ایمان به خدا نمی بینند. من فکر می کنم که پیشرفت های جدید علمی در زمینه سیر تکاملی انسان، احتمال وجود خدا را افزایش داده است.

شکل های گوناگون عبادت؛

دیوید فاستر معتقد است که همه یک چیزی را می پرستند، تنها تفاوت، چیزی است که می پرستیم. کارل مارکس با وجود اینکه به کل پرستیدن و دین را محکوم کرده بود، اما هوادارانش ‘او’ را می پرستیدند!

فیلسوف آمریکایی، السدار مک اینتایر، معتقد بود که مارکسیسم جانشین تاریخی مسیحیت است که ادعا می کند مسیر درست به بهشت را برای مومنین به دنبال دارد.

در حقیقت  دیدن مارکسیسم و دیگر ‘ادیان اقتصادی’ و سیاسی  که از شاخصه های عصر مدرن هستند ثابت میکند عبادت نه تنها از بین نرفته، بلکه جلوه هایی متنوع پیدا نموده خصوصا از طریق ادیان ‘سکولار’ این حقیقت مشاهده میشود.

ضمن اینکه توسعه ی مذهبی ادیانی مانند اسلام و مسیحیت که با قدرت تمام میان دنیای سیاست، اقتصاد و افکار افراطی دنیای مدرن توانسته اند سر پا بمانند، یک دلیل بسیار قوی است که به این باور کنیم که خدایی هست. او همیشه بوده و حواسش به همه ما هست.

برگرفته از مقاله: مباحثی که اثبات می کنند خدا به احتمال خیلی زیاد وجود دارد

رابرت اچ نلسون

استاد سیاست های عمومی ، دانشگاه مریلند

 

اشتراک گذاری: