راه ثروتمندی

به نام خدا
در مقاله ی راز ثروتمندی به این حقیقت رسیدیم که خداوند سرمایه هایی را در وجودمان قرار داده تا بتوانیم با عزت نفس زندگی کرده آرامش پیدا نموده و مسیر معنویمان را با خیال راحت و بدون دغدغه های مختلف و قابل حل درست طی کنیم.
خداوند رزق تمامی موجودات را مشخص نموده خصوصا برای انسان که رزقش اعم از مادی و معنوی است. از بین رزقها میتوان به درامدی اشاره کرد که نیاز حقیقی انسانها بوده و او را به آرامشی برای گذران زندگی میرساند اما باید با تلاش خودش آنرا کسب کند. فقر برنامه ای لازم ندارد به کمک کسی هم نیاز ندارد لذا داوطلبانه میاید و جای ثروت را میگیرد چون جسور و بیباک است اما این ثروت است که کم رو و ترسو به نظر میاید و باید جذبش کرد لذا زمانی ثروت جای فقر را میگیرد که براساس برنامه ریزی درست طراحی و دقیق اجرا شده باشد.
در این مقاله قصد دارم صرف نظر از مزایایی که برای کسب درآمد مطرح هست و مشکلات و کمبودهایی که در کشورمان از لحاظ اقتصادی وجود دارد به راهکارهایی عملی برای توسعه ی مالی بپرداخته و خوانندگان عزیز را نسبت به روشهای درآمد زایی در شرایط کنونی کشورمان آشنا نمایم.
برای رسیدن به هر موفقیت و رشدی نیاز به طی کردن مسیر و مقدماتی است. هیچ رشدی یکدفعه ای اتفاق نمیافتد. تصور پولدار شدن برای بسیاری افراد چیزی شبیه افتادن یکدفعه ای کیسه پول درکنارشان است. ممکن است شما هم در طول عمرتان بارها این آرزو را کرده باشید و یکی از دعاهایتان این بوده که خدایا چند تا گونی پول از اون بالا بنداز پایین چقدر به اجابت رسید؟
کسب درامد و رشد مالی همچون دیگر ابعاد رشد پذیر انسان با رعایت اصول و انجام فعالیتهایی حاصل میشود. ممکن است برخی بگویند پس افرادی که یکشبه به همه چیز میرسند چی؟ مثلا ارثی به آنها میرسد یا بخششی به آنها شده. در جواب این سوال باید گفت زندگی قواعدی دارد که اگر بر طبق آن عمل کنیم رشد خواهیم کرد وگر نه محکوم به شکست خواهیم شد و شکست هیچ عذری را نخواهد پذیرفت اما در این بین استثنا هم وجود دارد اما همه میدانیم نمیتوان روی استثنائات حساب کرد. بدست آوردن یکباره ی ثروت کاملا استثنایی است بگونه ای که هیچ ضمانتی چه برای بدست آوردن و چه برای حفظ آن وجود ندارد. پس بهتر است به آن فکر نکنیم و راهمان را برویم ضمن اینکه موضوع ما کسب درآمد است نه پولدار شدن بین اینها تفاوت وجود دارد. تفاوتش در پولدار شدن و پولساز شدن است. فرد ثروتمند پولساز است نه پولدار. متاسفانه نگرش اشتباهی که بین مردم وجود دارد همین است خیال میکنند افراد پولدار مشکلی در زندگی ندارند. اتفاقا بارها ممکن است دیده باشید افراد پولداری را که از طریق ارث یا … یکدفعه صاحب ثروتی شدند ولی در مدت کوتاهی این ثروت را از دست دادند. کسب درامد یعنی پولسازی و هرکس این توانایی را داشته باشد ثروتمند محصوب میشود. منظورمان از ثروتمندی قهرمان مالی است.یک قهرمان مدالهایی از طلا دارد اما آیا ارزش او و سرمایه ی اصلی او مدالهایش است؟ مثال جالبی بود نه؟ سرمایه اصلی یک قهرمان نیروی بدنی و تکنیکهای قهرمانی و آمادگی جسمانی اوست که هرگاه بخواهد میتواند به کار ببرد و از آن ارزش تولید کند.
یک قهرمان مالی هم چنین ویژگی ای دارد. مهم نیست چقدر پول دارد مهم قدرت تولید ثروت اوست و این ویژگی است که اورا ثروتمند کرده نه مقدار پولش.
چگونه به قهرمان مالی تبدیل شویم؟
همانطور که فرد برای قهرمانی نیاز به آموزش تمرین و تلاش دارد برای رسیدن به قهرمانی مالی هم لازم است این مسیر طی شودکه نامش را راه ثروتمندی گذاشتته ایم. ضمن اینکه همانطور که یک قهرمان از همان ابتدا قهرمان ملی نمیشود و با طی سطح های مختلف به مرحله ی ملی میرسد یک قهرمان مالی هم ابتدا در بین خانواده اش قهرمان میشود سپس در سطح شهرستان استان و بعد ملی.
برای رسیدن به این قهرمانی 14 مرحله را باید پشت سر گذاریم پس شروع میکنیم:
-
عادتهای فکریتان را شناسایی کنید:
بیشتر مردم در زندگیشان دارای عادتهای فکری منفی هستند مثل فقر نداری بدبختی شکست ورشکستگی و …
شما چه عادتهای فکری دارید؟ عادتهای فکریتان مثبت است یا منفی؟ آیا خودتان را لایق ثروتمند بودن میدانید یا نه؟ با ثروت چقدر فاصله دارید؟ کم؟ زیاد؟ بسیار زیاد؟ دست نیافتنی؟ آیا شما هم باور دارید در این کشور نمیشود کار کرد؟ کار نیست؟ همه اینجوریند؟ بدبخت ترین مردمیم؟ در این کشور کارکردن فایده ندارد؟ و …؟
هرکدام از این سوالات به شما کمک میکند تا تشخیص دهید افکار شما چقدر آمادگی دارد یا چقدر آسیب دیده. تفکرات منفی مانع اصلی شروع موفقیت هستند. مطالعه ی زندگی افرادی مانند ویکتور فرانکل میتواند مارا از این توقف خارج کند کسی که در بدترین شرایط ممکن توانست با مثبت نگری و استفاده اصلاح تفکراتش از زندانی که اسمش اردوگاه کاراجباری بود نجات یابد. همچنین مرور زندگینامه افراد کارآفرینی که در همین کشور توانستند با همین شرایط اقتصادی موجود جزو برندهای تجاری ملی و فرا ملی شوند. افرادی مانند بابک بختیاری صاحب شرکت آیس پک و یا شهرام فخار صاحب رستوران پدر خوب، بهروز فروتن صاحب شرکت بهروز ، شاهرخ ظهیری صاحب شرکت مهرام و هزاران نفر از افرادی که توانستند با طی مسیر درست به قهرمانی مالی در سطح شهری یا استانی و ملی برسند و شما نامشان را نمیدانید حتی ممکن است در بین اطرافیانتان باشند ولی چون مردم ما جوری آموخته اند که انگار نباید از موفقیتهایشان صحبت کنند و بیشتر باید از بدبختیها و نداریها صحبت کرد لذا نامشان و راهشان دیده نمیشود. اینها استثنا نیستند. تمامی این افراد هم نقطه ی شروعی برای کسب قهرمانی خود داشتند و آن پاکسازی افکارشان بود.
-
افکارتان را پاکسازی کنید:
اگر در افکارتان گزاره های منفی ای دیدید سریع به پاکسازی آن بپردازید. افکار شما موتور پیشبرنده ی شماست پس لازم است پاکسازی شده باشد تا چیزی در آن گیر نکند. افکار و باورهای شما است که آینده تان را میسازد. باورهایتان را اصلاح کنید. باعث رشد و شکستتان را خودتان بدانید. اگر نیاز به تقویت دارد تقویتش کنید
سر پیکان تفکراتتان را تیز کنید تا قدرت نفوذ پیدا کند. اگر سر تفکراتتان تیز نباشد با برخورد به اولین مانع پیش رو از آن عبور نکرده و متوقفتان میکند. اما اگر به خوبی تیز شده باشد قدرت نفوذ پیدا کرده به حدی که شرایط و اشخاص و نیرو ها را به سمت شما جلب میکند.
نمیگذارند،نمیشود و نمیتوانمها را از خودتان دور کنید. باور کنید که در این مسیر یا راهی میابید یا راهی میسازیدو شما قدرتش را دارید. باورتان را نسبت به این حقیقت بسازید که هر موفقیتی هزینه بردار است و آینده از آن کسانی است که این هزینه را پرداخت کرده باشند. ایمانتان را برای رسیدن تقویت کنید ایمان پادزهر شکست است ایمان سوخت مناسب برای سرعت بخشی در عبور از موانع است. ملیونها نفر خود را محکوم به فقر میدانند اولین گامی که شما را از این جمع خارج میکند ایمان شما به پیروزیست.
زمانی که شما خود را تحت عنایت قدرت لایزال الهی ببینید احساس شکست نمیکنید. وقتی میخوانیم لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى درمیابیم که قطعا با تلاش و سخت کوشی میتوانیم آنچه باید را بدست بیاوریم و وقتی میفرماید إِذَا سَأَلَک عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ میفهمیم که هرگاه بخواهیم و آرزو کنیم و تصمیم بگیریم به موفقیتی برسیم قدرت لایزال الهی کنار ما و پشتوانه ی محکم ماست. ایمان نقطه ی شروع انباشت ثروت است.
-
ماشین پولسازتان را تعیین کنید:
براساس تخصص علاقه مندی و توانمندیهایتان آرزوها و خواسته هایتان را یادداشت کنید. به کجا میخواهید برسید؟ با تبدیل شدن به چه انسانی میخواهید کسب درآمد کنید؟
مثلا میخواهید استاد دانشگاه شوید؟
فوتبالیست ملی ؟
سخنران حرفه ای؟
صاحب شرکت تولیدی؟
فروشنده محصولات الکترونیکی؟
پرورش ماهی یا پرنده؟
….
مشخص کنید که دوست دارید کسب ثروتتان از چه طریقی و چقدر باشد
باز هم این نوع تصور میتواند در سطح خانواده، منطقه استان و ملی و حتی فرا ملی باشد این شما هستید که انتخاب میکنید.
اما هرچه که انتخاب کردید مبارکتان باشد الان نوبت زندگی کردن در همان شرایط است.
-
یکباره درآینده زندگی کنید:
خودتان را صاحب آن کسب و درآمد تصور کنید کاملا در آن آینده ای که برای خودتان ترسیم کردید زندگی کنید خودتان را مشغول کسب و کارتان ببینید. مشغول دادن محصول و کسب ثروت. زندگیتان در چه سطحی است؟ ماشینتان چیست؟ منزلتان کجای شهر و چند متر و به چه قیمتی است؟ چند نفر کارمند دارید؟ و…
هرچه میتوانید تصویر روشنتری از آینده برای خودتان ترسیم کنید تمام زندگیتان را تصور کنید. ذهن خلاق است و شما هیچ محدودیتی ندارید هزینه ای هم نباید بدهید پس تا میتوانید ابعاد مختلف زندگی که به دنبالش هستید و درآمدی که راضیتان میکند را تصور کنید. البته سعی کنید این زندگی آنچنان رؤیای نباشد که در رسیدن به آن به سختی غیر قابل تحملی بافتید. پس تعادل را رعایت کنید تازه اول راهیم.
-
گام به گام به عقب برگردید:
شما تا اینجا زندگی و درآمد مورد علاقه تان را انتخاب کردید. اکنون باید گامهایی که شما را به آن سطح از زندگی میرساند را شناسایی کنید با این سوال: اگه بخوام به این نقطه برسم قبلش چی؟
به این روش میگویند روش هرم معکوس.
آنقدر به عقب برگردید تا برسید به نقطه ای که الان هستید.
ممکن است کمی سخت بیاید ولی این واقعیتی است که برای رسیدن به هدفتان باید هزینه ی آنرا پرداخت کنید. باید تعیین کنید در عوض ثروتی که قرار است بدست بیاورید چه چیزی تصمیم دارید بدهید؟ اینرا باید مشخص و روشن بنویسید وبارها به آن نوشه ها نگاه کنید و در قبل از خواب و بعد از بیدار شدن با صدای بلند بخوانید
-
بازنگری در تخصص و توانمندیتان:
هرچند شما براساس تواناییها و تخصصتان ماشین پولسازتان را انتخاب کردید اما الان با توجه به گامهایی که ترسیم کردید برای رسیدن به ثروت مد نظرتان میبینید جاهایی نیاز به توانمندسازی دارید. ممکن است لازم باشد دوره هایی را ببینید یا تجربیاتی کسب کنید. متاسفانه از ضعفهای نظام آموزشی موجود این است که آموزش نمیدهد چگونه علم را به ثروت تبدیل کنیم به همین خاطراست که بسیار از فارق التحصیلان دانشگاهها توان بکار بردن دانش خود را ندارند و بعد از فارق التحصیلی یا حین تحصیل به کارگاههای مهارت آموزی یا به مراکز آموزشهای کاربردی و مهارتی مراجعه میکنند.
پس براساس چشم اندازی که برای کسب درآمدتان انتخاب کردید تعیین کنید به چه آموزشهای تکمیلی نیاز دارید؟
چه کتابهایی را باید مطالعه کنید؟
با چه افرادی باید مشورت کنید؟
با چه افرادی باید برای کسب تجربه همنشین شوید؟
به چه مراکزی باید سر بزنید؟
آمریکاییها ضرب المثلی دارند که میگند:
دوبار متر کن یکبار ببر.
برخی مردم ما برعکس عمل میکنند ابتدا میبرند بعد شروع میکنند به متر کردن. با تصور اولیه و خامی برگرفته از تعاریف اطرافیان اول کسب و کاری را شروع میکنند بعد تازه با مشکلات و گرفتاریهایش آشنا میشوند. روش بالا به شما کمک میکند زوایای مختلف کسب و کار انتخابیتان برایتان روشن تر شود با افرادی که در این زمینه تجربه دارند مواجه میشوید از طرق آنها با افراد و اساتید دیگر آشنا میشوید و با معرفی آنها کتابهای تخصصی مربوطه را میخوانید. از نزدیک با مراکزی که مرتبط با آن کسب و کار است آشنا میشوید لذا با بدست آوردن نگاهی دقیقتر به احتمال بسیار زیاد بسیاری از معادلاتت قبلیتان برای رسیدن به هدف تغییر یا اصلاح خواهد شد.
-
مزیت رقابتی کسب و کارتان را تعیین کنید:
اکنون با توجه به تقویت تخصص و توانمندیهایتان بیشتر با زوایای کسب درامدتان آشنا شده اید. اهل مطالعه شده با مشکلات و سختی هیا مسیر بیشتر آشنا شده اید و به این واقعیت رسیده اید که قرار است رقابت کنید. بای کسب ثروت کسی جلوتر است که برای خودش مزیت رقابتی تعیین کرده باشد.
امروزه یکی از عوامل جذب درآمد «توجه» است. دانشی هم برای این موضوع تولید شده بنام«اقتصاد توجه» کسب و کاری موفق است که بتواند دراین بازار پر رقابت توجه جلب کند. زمانی که بتوانید توجه دیگران را به محصولتان جلب کنید آنها را خریدار خود و در ادامه آنها را مشتری خود میکنید این معجزه ی مزیت رقابتی است. مزیت رقابتی خودتان را تعیین کنید. با این سوال: چرا مردم باید محصول من را ترجیح دهند؟
و برای پاسخ به این سوال ب تخیلتان رجوع کنید. سعی کنید متفاوت از دیگر رقبا فکر کنید. بینید مشتریان شما چه میخواهند. سعی کنید موانع را تا میتوانید از پیش پای مشتریانتان بردارید.
زمانی که مانع خرید مردم ایاب و ذهابشان بود فروشگاهی طرح پیک موتوری به ذهنش زد و مانعی را از پیش پای مشتری برداشت و این شد مزیت رقابتی او. شرکت هواپیمایی که با یشتر کردن کانتر های فروش بلیط و کارت پرواز معطلی را از پیش پای مشتریانش برداشت و …
مترصد فرصتهای جدید باشید.
-
برنامه ریزی کنید:
تمام آنچه تا کنون گفته شد همه در ذهن بود و الان نوبت عملیاتی نمودن همه ی آنچیزی سات که جمع آوری کرده اید. با هوشترین افراد هم بدون برنامه ریزی عملی و سودمند نمیتوانند به انباشت ثروت برسند پس مراقب باشید اشتباه برنامه ریزی نکنید چون عمده ی شکستها نتیجه ی عدم دقت در همین قسمت بوده به همین خاطر اگر در بین راه به شکست خوردید به خاطر داشته باشید که اولا شکست موقتی است نه دائم ثانیا این شکست را به عنوان علامتی بپذیرید که نشان میدهد برنامه ریزی شما درست نبوده پس به بازسازی آن بپردازید و برای حرکت به سمت هدف مطلوبتان از نو شروع کنید. مثل قهرمان عمل کنید . قهرمانان با شکست جا نمیزنند. دوباره برنامه ریزی میکند. پس برای برنامه ریزی وقت و انرژی ویژه ای اختصاص دهید. تعیین کنید نزدیکترین گام هرم معکوس به شما چیست؟ آنرا روشن کنید. برخی بر این باورند که تمام گامهای این مخروط باید روشن شود ولی این حرف در حد ادعایی بیش نیست چون نمیتوان آنقدر پیشگویی قوی باشیم که بدانیم دقیقا در آینده چه خواهد شد و الان برایش تصمیم گرفته و اجزایی بچینیم اما همینک و همینجایی که هستیم را در نظر میگیریم ولی یک گام جلوترمان را روشن میکنیم. برنامه ریزی باید مانند ساخت موشک باشد. یعنی بتوان گامها را بگونه ای برنامه ریزی کرد که بارسیدن به پایان هرگام، مرحله ی بعد فعال شود.
-
تصمیم بگیرید:
وقتی برنامه ریزی را در دستتان دیدید سریع تصمیم به اقدام بگیرید. سعی نکنید تعلل کنید. تعلل در این مرحله اسیب زننده است. میدانید اینجا چه چیز مانع تصمیم گیری شما میشود؟ معمولا دخالت اطرافانتان. پس اگر میبینید زود تحت تاثیر عقاید دیگران قرار میگیرید اینجا بیشتر دقت کنیدو اجازه ندهید کسی بخواهد بجای شما فکر کند. مطمئن باشید اگر تا این مرحله را درست طی کرده باشید دیگران این تجربه و تخصص و آگاهی شما را ندارند پس تکیه به کوچکتر از خود اشتباه است.
-
پشتکارتان را تنتظیم و تقویت کنید:
مهم نیست ا کنون آدم فعال و پر تلاشی بده اید یا نه مهم این است که الان مجبورید آدم فعال و با پشتکاری بشوید. چون تصمیم گرفته اید ثروتمند شوید و وضعیت درآمدتان را توسعه دهید. پس باید خودتان را وادار کنید. مرحله ای که در آن قرار دارید هیچ جایگزینی ندارد. باید یک صورت موجودی از خودتان بگیرید. خود را دلیرانه بسنجید و پشتکاریتان را بررسی کنید. از نظر انسان پشتکار بودن چه نمره ای به خودتان میدهید؟ چرا این نمره ی شماست؟ آیا این پشتکاری نیاز به تقویت و روغنکاری دارد؟ راه سختی را در پیش دارید. پشتکار مانند کنترل از راه دور موشک میماند. ببینید تمام اجزایش کار میکند؟ گیر ندارد؟ درست ارتباط برقرار میکند؟ببینید اصلا همچین دستگاهی در ایختیار دارید؟ یا باید تهیه اش کنید؟ برنامه ریزی و تصمیم گیری پایان راه نیست تازه ابتدای کار است لذا اگر توقع بیجایی نسبت به خودمان داشته باشیم و انتظار داشته باشیم با اولین اقدامات به نتیجه برسیم شکست خواهیم خورد و همین شکست ممکن است باعث سرخوردگی شده اعتماد به نفسمان را از بین ببرد.
هیچ جایگزینی برای تلاش و پشتکار نیست. یک قهرمان مالی میداند که نباید جا بزند اتفاقا بالعکس میداند که هر شکستی بذر سودی معادل با خودش به همراه دارد و به دنبال کشف آن بذر میگردد.
پشتکارتان را تقویت کنید با:
- مرور کنید که به دنبال چه چیز هستید و قرار است به چه انسانی تبدیل شوید. هرچقدر رسیدن به این هدف برایتان ارزشمند و جدی باشد انگیزه شما قوی و پشتکارتان تقویت میگردد.
- اشتیاقتان به کاری که میخواهید انجام دهید را حفظ کنید این شوق و علاقه ی سوزان در بسیاری از ناکامیها به کمک شما میاید.
- تکیه گاهتان را خودتان قرار دهید و به کسی تکیه نکنید . هیچ کس به اندازه ی شما آگاه به مقصد و مسیری که طراحی کرده اید نیست و این چیزیست که شما را پُر و مستحکم برای تکیه کردن نموده. چه کس دیگری را سراغ دارید که تکیه گاه بهتری باشد؟ هر کسی مسیر خودش را دنبال میکند و ممکن است هم مسیر شما نبوده و یک جایی برسد که زیر پایتان را خالی کند. پس با تکیه بر خودتان سعی خواهید کرد زیر پایتان خالی نشود و اگر هم شد کسی غیر از خودتان را مقصر نمیبینید و همین باعث رشد شما خواهد شد.
- نسبت به قطعیت برنامه هایتان بیشتر وقت بگذارید. هرچقدر به قطعی بودن برنامه ها ایمان داشته باشید کم نخواهید آورد.
- برای برنامه ریزی معلومات صحیح را جایگزین حدث و گمان و تصمیات برگرفته از تخیلات فردی کنید.
- به پشتکار داشتن عادت کنید. ترس میتواند با تکرار اجباری اعمال شجاعت آمیز شفایابد. پشتکار نتیجه ی مستقیم عادتهاست.
- مراقب ترس از انتقاد باشید چون « ترس از انتقاد » بسرعت قدرتش از « اشتیاق برای موفقیت » بیشتر میشود. ترس از انتقاد منشا نابودی بیشتر تفکراتیست که هرگز به مرحله ی برنامه ریزی و عمل نمیرسند.
- ذهنتان را در برابر تمام تاثیرات منفی و ناامید کننده از جمله توصیه های منفی اقوام دوستان و آشنایان محکم ببندید
- با یک یا چند نفر که شمارا نسبت به ادامه ی برنامه ها و اهدافتان تا آخر ترغیب به پیشرفت میکنند رابطه ی دوستانه برقرار کرده و با هم متحد شوید.
با مطالعه در زندگی بسیاری از کارآفرینان موفق که به کسب ثروت رسیدند این نکته بسیار توجه ما را به خود جلب میکند که برخی از این افراد سرمایه ای جز پشتکار نداشتند. این برای خوانندگان عزیزی که تصور میکنند برای کسب درآمد نیاز به سرمایه ای اوایه است ممکن است قابل قبول نباشد اما یک واقعیت است. افرادی مانند ادیسون و یا هنری فورد صاحب شرکت خودروی فورد را مثال بزنم . آقای ناپلئون هیل در کتاب بیاندیشید و ثروتمند شوید مینویسد من با تحلیل زندگی هم آقای ادیسون و هم آقای هنری فورد سال به سال در دوران طولانی و فرصت زندگی انها در فاصبله ای نزدیک داشته ام بنابر این از روی معلومات واقعی حرف میزنم …« هیچ چیز بجز پشتکار در هیچ یک از آنها پیدا نکردم که حتی کوچکترین نشانه ای از منبع اصلی دستاوردهای شگفت انگیز انها را داشته باشد.»
-
رفت و آمد کنید:
در هر مرحله ای که قرار گرفتید سعی کنید بطور مستمر بین آن مرحله و دیگر مراحل پیش رو تا انتها در رفت و آمد باشید. این کار به شما کمک میکند هم اهدافتان را بررسی کنید هم برنامه ریزی ها را مرور کنید هم اشتیاقتان را حفظ کنید و هم نسبت به نقطه ی اشتعال گام بعدی اطمینان پیدا نمیایید.
- ارزیابی کنید:
- برنامه هایتان را ارزایبی کنید با چند سوال وضعیتتان را به روز رسانی نمایید:
کجابودم؟
کجا هستم؟
باید چه اقداماتی انجام میدادم؟
تا کنون به چه نتایجی رسیدم؟
چند درصد از خواسته ها و برنامه ها محقق شده؟
و…
-
ارتباط با ذات لایتناهی داشته باشید
آنچه باعث رشد وتوسعه ی مالی شما میشود تلاش شما ست اما درصورتی که این تلاش را در زیر سایه ی قدسی الهی بینید.
بهترین فردا را برایتان آرزو میکنم